گر آخرین فریب تو ، ای زندگی ، نبود اینك هزار بار ، رها كرده بودمت زان پیشتر كه باز مرا سوی خود كِشیدر پیش پای مرگ فدا كرده بودمتهر بار كز تو خواسته ام بر كنم امید آغوش گرم خویش برویم گشاده ای دانسته ام كه هر چه كنی جز فریب نیست اما درین فریب ، فسون ها نهاده ای در پشت پرده ، هیچ مداری جز این فریب لیكن هزار جامه بر اندام او كنیچون از ملال روز و شبت خاطرم گرفت او را طلب كنی و مرا رام او كنیروزی نقاب عشق به رخسار او نهیتا نوری از امید بتابد به خاطرم روزی غرور شعر و هنر نام او كنیتا سر بر آفتاب بسایم…
نادر نادرپور کیست,بیوگرافی نادر نادرپور,دانلود کتاب های نادر نادرپور,نادر نادرپور PDF,نادر نادرپور پی دی اف,نادر نادرپور ویکی چدیا,گلچین اشعار نادر نادرپور,شعرهای عاشقانه نادر نادرپور,